با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
عشاير ها هم شيطون شدن ها خخخخ ، چه باحالن - مزرعه غاز
{a h=elyasfallah}مزرعه غاز{/a} تو قديم همه لباس ها رنگي و شاد بودن حتي چادر ها، نه مثل حالا اکثرا تيره - DARYAEI
{a h=daryajoon}DARYAEI{/a} کلن قديم ها خيلي چيزها باحال بود ، خيلي دوست دارم خونه هاي قديمي و تنور و خونه مادر بزرک و ..... ولي حيف واقعا هم حيف، همه چيزمون رفته ،شادي و دور هم بودن و صفا و صميميت , واقعا حيف - مزرعه غاز
+[تلگرام]نه تنها زينب از دين ياوري کرد
به همت کاروان را رهبري کرد
به دوران اسارت با يتيمان
نوازشها به مهر مادري کرد
-ميلاد الگوي پرستاران و روز پرستار، مبارک باد-
حالا نکنه تو ته ديگاي کته رو خوردي ميگي با اون مزه:D پوووووف يه بار خونه يه فاميل نزديک بوديم و ميدونستن من ته ديگ خورم . گرفته بود نصف بشقاب ناهارمو پر کرده بود از اشغال ته ديگايي ک موقع گرم کردن برنج ميبنده اونم سوخته اش ، گفت اينو بدين سايه که ته ديگ دوست داره !:-| زير لب غر زدم گفتم اينا رو ک نه:-/ - سايه سادات ツ
{a h=mamanenini}سايه?{/a} ته ديگ هاي خودمم خيلي بد نميشه ولي خونه ديگرانم دوست ندارم بازم ته ديگه زعفراني قابل تحمل تره - باغ آرزوها
+[تلگرام]در عالم کودکي به مادرم قول دادم
که تا هميشه هيچ کس را بيشتر از او دوست نداشته باشم.
مادرم مرا بوسيد.
و گفت : نمي تواني عزيزم !
گفتم : مي توانم ، من تو را از پدرم و خواهر و برادرم بيشتر دوست دارم .
مادر گفت : يکي مي آيد که نمي تواني مرا بيشتر از او دوست داشته باشي .
نوجوان که شدم دوستي عزيز داشتم .
ولي خوب که فکر مي کردم مادرم را دوست داشتم .
معلمي داشتم که شيفته اش بودم ولي نه به اندازه مادرم !
بزرگتر که شدم عاشق شدم ، خيال کردم نمي توانم به قول کودکي ام عمل کنم .
ولي وقتي پيش خودم گفتم ؛
کداميک را بيشتر دوست داري باز در ته دلم اين مادر بود ، که انتخاب شد.
سالها گذشت و يکي آمد ، يکي که تمام جان من بود .
همانروز مادرم با شادماني خنديد و گفت ديدي نتوانستي !
من هرچه فکر کردم او را از مادرم و از تمام دنيا بيشتر مي خواستم ،
او با آمدنش سلطان قلب من شده بود .
من نمي خواستم و نمي توانستم به قول دوران کودکيم عمل کنم .
آخر من خودم مادر شده بودم ...
+دو روزه ياد گرفته به من ميگه مامان جان به باباشم ميگه بابا جان دايره لغاتش داره بيشتر ميشه مثلاً نماز و عبا و پائين و حياط و مشمش ( کشمش) موز و سيب و انار و غذا و بنشين و بالا و دستشويي و بازي و مسجد و غيره
{a h=taghanak}جناب{/a} نه در کنارش از خرما و چيزهاي گرم هم استفاده ميکنم ولي خوب ماست رو خيلي دوست داره همين الآنم از خواب بيدار شده و ميگه مامان ماست - باغ آرزوها
{a h=andishe}خانه ي خانواده{/a} به خودش که نگفتم که عاشقي اينجا گفتم وقتي با خودش حرف ميزنم ميگم تو چقدر ماست دوست داري يا هر چيز ديگه ايي - باغ آرزوها
+*روز 22 بهمن توي مشهد پايانه شهداي گمنام تو سرويس حرم نشسته بودم که يه پيرزن عصا به دست تا دم در ماشين اومد ولي بالا نيومد تعجب کردم
رفت سراغ کمک راننده و يه صحبتهايي باهاش کرد و تازه فهميدم ميخواد بره حرم ولي کرايه ماشين نداره صداش زدم
گفتم مادر بياين بالا گفت مادر پول ندارم گفتم بيان بالا مهمون من پيرزن چشاش پر اشک شد و اومد بالا
منم خوب خيلي خوشحال بودم که تونستم يه قدم کوچيکي بردارم *