بنگر که چگونه تنها یکى از این ویژگیهاى فراوان باطنى اینگونه مهم است (که اگر وجود نداشته باشد این همه نارسائى در کار انسان پدید مى آید؟ با اینکه
نعمت حافظه تنها یکى از آن همه نعمت است).
بدان که نعمت فراموشى بسیار بزرگتر از نعمت حافظه و یادآورى است . اگر (نعمت ) فراموشى نبود، هیچ کس مصیبت و سختى خود را فراموش نمى کرد.
حسرتش پایان نمى یافت ، کینه اش تمام نمى گشت . با یاد داشتن (و عدم فراموشى ) آفات دنیا هیچ گاه از آن بهره نمى جست . امیدى به فراموشى و
غفلت سلطان (و حاکمى که دشمن اوست) و رهایى از حسد رشکبران نداشت.
آیا نمى بینى که چگونه دو نیروى حافظه و فراموشى که ضد یکدیگرند، هر کدام براى مصلحتى خاص در نهاد آدمى نهفته شده است؟
حال که چنین است و این دو نعمت (خداى جل و علا) که ضد یکدیگرند به سود انسان کار مى کنند و هر کدام براى آدمى ضرورى است ، چرا باید برخى (از
مردم نادان و مشرک ) در این اشیاء متضاد به دو خالق و آفرینشگر متضاد معتقد شوند؟ [1]
پی نوشت :
[1] . رک: کتاب توحید مفضل ازامام صادق (ع)، نشر جمال، قم. توحید مفضل (شگفتی های آفرینش)،مفضل بن عمرترجمه : نجفعلی میرزایی