بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
بِسْمِ اللهِ الَّذى لا اَرْجُو اِلاَّ فَضْلَهُ، وَ لا اَخْشى اِلاَّ عَدْلَهُ، وَ لا اَعْتَمِدُ اِلاَّ
بنام خدایى که جز فضلش امیدى ندارم و جز عدلش از چیزى ترس ندارم و جز به
قَوْلَهُ، وَ لااَتَمَسَّکُ اِلاَّ بِحَبْلِهِ، بِکَ اَسْتَجیرُ یا ذَا الْعَفْوِ وَ الرِّضْوانِ مِنَ الظُّلْمِ
گفته او اعتماد ندارم و جز به رشته (بندگى و اخلاص) او چنگ نزنم اى داراى گذشت و خشنودى به تو پناه برم از ستم
وَ الْعُدْوانِ، وَمِنْ غِیَرِ الزَّمانِ، وَ تَواتُرِالاَْحْزانِ، وَ طَوارِقِ الْحَدَثانِ، وَ مِنِ
و دشمنى (خلق) و از دگرگونیهاى روزگار و پى درپى رسیدن اندوهها و حوادث ناگوار شب و از
انْقِضآءِ الْمُدَّةِ قَبْلَ التَّأَهُّبِ وَ الْعُدَّةِ، وَ اِیّاکَ اَسْتَرْشِدُ لِما فیهِ الصَّلاحُ وَ
سپرى شدن عمر قبل از آمادگى و توشه گیرى و تنها از تو راهنمایى مى جویم براى آنچه صلاح
الاِْصْلاحُ، وَ بِکَ اَسْتَعینُ فیما یَقْتَرِنُ بِهِ النَّجاحُ وَالاِْنْجاحُ، وَ اِیّاکَ اَرْغَبُ
و اصلاح من در آن است و از تو یارى طلبم در (رسیدن به) آنچه مقرون به کامیابى و کامروایى است و از تو امید دارم
فى لِباسِ الْعافِیَةِ وَتَمامِها، وَ شُمُولِ السَّلامَةِ وَ دَوامِها، وَاَعُوذُ بِکَ یا رَبِّ
براى پوشش لباس تندرستى کامل و شمول سلامتى دائم و پناه مى برم به تو اى پروردگار
مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطینِ، وَ اَحْتَرِزُ بِسُلْطانِکَ مِنْ جَوْرِ السَّلاطینِ،فَتَقَبَّلْ
از وسوسه هاى شیاطین و احتراز جویم بوسیله سلطنت تو از ستم سلاطین پس (اى خدا)
ما کانَ مِنْ صَلاتى وَصَوْمى، وَ اجْعَلْ غَدى وَ ما بَعْدَهُ اَفْضَلَ مِنْ ساعَتى
نماز و روزه ام را بپذیر وفرداى من و مابعد آن را بهتر از این ساعت
وَیَوْمى، وَ اَعِزَّنى فى عَشیرَتى وَ قَوْمى، وَ احْفَظْنى فى یَقْظَتى وَ نَوْمى،
و امروزم قرارده و مرا در میان فامیل و خویشانم عزیز گردان و مرا در بیدارى و خوابم حفظ کن
فَاَنْتَ اللهُ خَیْرٌحافِظاً، وَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ، اَللّهُمَّ اِنّى اَبْرَءُ اِلَیْکَ فى
که تویى خدایى که بهترین نگهبانى و تو مهربانترین مهربانانى خدایا من بسوى تو بیزارى جویم
یَوْمى هذا وَ ما بَعْدَهُ مِنَ الاْحادِ، مِنَ الشِّرْکِ وَ الاِْلْحادِ، وَ اُخْلِصُ لَکَ
و در این روز و روزهاى یکشنبه دیگر از شرک و بى دینى و دعایم را براى تو
دُعآئى تَعَرُّضاً لِلاِْجابَةِ، وَ اُقیمُ نَفْسی عَلى طاعَتِکَ رَجآءً لِلاِْثابَةِ، فَصَلِّ
خالص مى کنم تا در معرض اجابت قرار گیرد و خویش را بر اطاعتت وا مى دارم به امید کسب ثواب پس درود فرست
عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ خَیْرِ خَلْقِکَ، اَلدّاعى اِلى حَقِّکَ، وَاَعِزَّنى بِعِزِّکَ الَّذى
بر محمّد و آل او بهترین خلق خود آن که (مردم را) بسوى حقانیّتت خواند و مرا به عزّت تزلزل ناپذیرت
لایُضامُ، وَ احْفَظْنى بِعَیْنِکَ الَّتى لا تَنامُ، وَ اخْتِمْ بِالاِْنْقِطاعِ اِلَیْکَ اَمْرى،
عزیز گردان و به دیده ات که هرگز نخوابد حفظ کن و ببریدن از خلق و توجه بسوى خودت کارم را به پایان رسان و
وَبِالْمَغْفِرَةِ عُمْرى، اِنَّکَ اَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ.
عمرم را قرین به آمرزش به اتمام رسان که همانا تویى آمرزنده مهربان.
وقتی حاجیان به شیطان سنگ می زدند،
شیطان می خندید و می گفت:
این جماعت که امروز به من سنگ می زنند،
برسند تهران به من زنگ می زنند!
پنجره را که می گشایی، خورشید شرمسار نگاهت غروب می کند در مشرقی ترین افق آسمان به تماشای طلوع تو نشسته ام زیبا خورشید من طلوع کن
به دنبال یک حرف می گردم
حرفی که تمام نگفته هایم را
چونان بوسه ایی
بر لبانت حک کن
به گناه آلوده ام و تو پاک و مطهر هستی خدایا! تشنه رحمت توام تا از دریای خطاهایم عبور کنم خدایا! بخشایش تو بیکران است این خطاکار را از خاطر مبر...
خدایا!
آسمان گفت که امشب، شب توست
تنهایی ام را با کسی قسمت نخواهم کرد یک بار قسمت کردم ، چندین برابر شد .
همه خاطره های مردم چین از روز دوازدهم مه 2008 (23 اردیبهشت 87) تیره است اما آنان دیگر نمی خواهند وحشت خود در آن زمان را مرور کنند.
زلزله زدگان فقط می خواهند لحظه های جاودان را به یاد بیاورند.نام های قهرمانان بی نشان ، معمولی هستند اما یادشان تا ابد در تاریخ چین باقی خواهند ماند. زندگی آنها در گذشته عادی بود اما پس از فاجعه سی چوان خیلی ها تبدیل به قهرمان شدند. شاید این دیگر برای خودشان روشن نباشد که چه کاری انجام دادند، اما حماسه هایی که آفریدند همگی مردم چین را تحت تاثیر خود قرار داده است.وقتی گروه نجات ، زن جوان را زیر آوار پیدا کرد او مرده بود اما کمک رسانان زیر نور چراغ قوه ، چیز عجیبی دیدند. زن با حالتی عجیب به زمین افتاده ، زانو زده و حالت بدنش زیر فشار آوار کاملا تغییر یافته بود. ناجیان تلاش می کردند جنازه را بیرون بیاورند که گرمای موجودی ظریف را احساس کردند. چند ثانیه بعد، سرپرست گروه ، دیوانه وار فریاد زد: بیایید، زود بیایید! یک بچه اینجا است. بچه زنده است. وقتی آوار از روی جنازه مادر کنار رفت دختر سه – چهار ماهه ای از زیر آن بیرون کشیده شد.نوزاد کاملا سالم و در خواب عمیق بود. گزارش ایسکانیوز می افزاید ، او در خواب شیرینش نمی دانست چه فاجعه ای وطنش را ویران کرده و مادرش هنگام حفاظت از جگرگوشه خود قربانی شده است.
مردم وقتی بچه را بغل کردند، یک تلفن همراه از لباسش به زمین افتاد که روی صفحه شکسته آن این پیام دیده می شد:
عزیزم، اگر زنده ماندی، هیچ وقت فراموش نکن که مادر با تمامی وجودش دوستت داشت.
الهی! به مردان درخانه ات
به آن زن ذلیلان فرزانه ات
به آنانکه در بچه داری تکند
یلان عوض کردن پوشکند
به آنانکه باذوق وشوق تمام
به مادرزن خود بگویند: مامان
به آنانکه دامن رفو می کنند
زبعد رفویش اتومی کنند
به آن قرمه سبزی پزان قدر
به آن مادران به ظاهرپدر
الهی! به آه دل زن ذلیل
به آن اشک چشمان ممد سبیل!
که ما را براین عهد کن استوار!
ازاین زن ذلیلی مکن برکنار
بیچاره پسرها
اگه تیپ بزنن برن بیرون میگن با کی قرار داری؟
اگه لباسهای معمولی بپوشن میگن اصلا سلیقه نداری
اگه زیاد بگن دوستت دارم میگن باز چه نقشه ای تو سرته
اگه نگن دوست دارم میگن پای کس دیگه ای وسطه
اگه زیاد بهتون زنگ بزنن میگن اعتماد نداری
اگه یه مدت زنگ نزنن میگن سرت خیلی شلوغه
اگه تو خونه زیاد بخندن میگن لوس شدی
اگه نخندن میگن چه مرگته عاشق شدی
اگه شام بخوان میگن همش به فکر شکمتی
اگه شام نخوان میگن چی کوفت کردی